در پاکستان، انتخاب زندگی مستقل اغلب به عنوان نشانهای از توانمندسازی و رشد فردی تلقی میشود — اما برای زنان، این مسیر با داغ ننگ اجتماعی، سوءظن و نظارت مداوم روزمره همراه است. از مالکان فضول گرفته تا همسایگان کنجکاو، آنچه به عنوان "آزادی" زندگی تنها تبلیغ میشود، برای زنان اغلب به بهایی سنگین تمام میشود.
شهر جدید، واقعیت تلخ
وقتی برای نخستین بار به لاهور نقل مکان کردم، امید زیادی داشتم. با حمایت یکی از بستگانم که چند سالی در آنجا زندگی میکرد، وارد دانشگاه شدم و به خوابگاه رفتم — نخستین تجربهام از زندگی مستقل. اما خوابگاه خیلی زود خود را به شکل زندان نشان داد: شش دختر در یک اتاق کوچک، فضای ناکافی، و محیطی که بیشتر به بازداشتگاه شباهت داشت تا خانه.
در پی آزادی بیشتر، به دنبال مکانی مستقل برای زندگی گشتم. با مدرک تحصیلی، شغل و استقلال مالی، سادهانگارانه تصور میکردم که پیدا کردن خانه کاری آسان خواهد بود. اما واقعیت تلخی در انتظارم بود. مالکان بیشتر به اینکه آیا "ازدواج کردهام؟" یا "دوست پسر دارم؟" علاقهمند بودند تا اینکه ببینند توان پرداخت اجاره را دارم یا نه.
قوانین، اما فقط برای زنان
محدودیتهای مندرج در قراردادهای اجاره عجیب و بهشدت جنسیتزده بودند — ممنوعیت مهمان بعد از غروب، عدم خروج در شب، و ممنوعیت ارتباط با مردان، بدون توجه به زمینه. این قوانین هرگز برای مردان اجرا نمیشد، کسانی که آزادانه در خانههای اجارهای خود مهمانی میگرفتند و تا دیروقت بیرون میماندند. تلاش من برای داشتن استقلال با کنجکاوی ناخوشایند مواجه شد: همسایگان در را میکوبیدند تا از مهمانان خیالی بپرسند، مالکان از راننده رکشا در مورد رفتوآمدم تحقیق میکردند، نگهبانان حرکاتم را زیر نظر داشتند.
این فقط آزاردهنده نبود — بلکه تجاوز به حریم خصوصی بود.
ازدواج؛ دروازهای به سوی پذیرش
بعد از ازدواج به اسلامآباد نقل مکان کردم — و ناگهان، همه سوءظنها ناپدید شد. من و شوهرم بهراحتی خانهای پیدا کردیم. کسی سؤالهای فضولانه نپرسید و کسی ما را تحت نظر نگرفت. این تفاوت آشکار نشان داد که زنان مجرد در پاکستان با تبعیض سیستماتیک مواجهاند. همین موضوع مرا بر آن داشت تا داستانهای دیگر زنانی را که به تنهایی در شهرهای مختلف زندگی میکنند، گردآوری کنم.
صاحبانخانه خوب نادرند
برای بسیاری از زنان، پیدا کردن خانهای برای اجاره یک نبرد همیشگی است. لائبه، خبرنگاری از ملتان که اکنون در لاهور زندگی میکند، تعریف میکرد که چگونه مالکان به دلیل مجرد بودنش تمایلی به اجاره دادن نداشتند. یکی از آنها حتی گفته بود: "پدرت هم حق ندارد از دروازه این خانه عبور کند" — که باعث شد فوراً از اجاره آن خانه صرفنظر کند.
وقتی بعداً برادر و دخترعمویش به او پیوستند، مجبور شدند برای اثبات رابطه خانوادگیشان کارت شناسایی نشان دهند تا از سوءظن همسایگان بکاهند. با این حال، همسایگان همچنان حرکاتشان را به دقت زیر نظر داشتند.
نمره، که از سال ۲۰۲۰ در پیشاور به تنهایی زندگی میکند، نیز تجربهای مشابه داشت: "حتی زمانی که ثابت میکنیم شغل و درآمد ثابت داریم، برخی مالکان ما را فقط به خاطر زن بودن و تنها زندگی کردن مشکوک میدانند".
تعصبات بازار مسکن
گفتوگو با مشاوران املاک نشان داد که مقیاس این مسئله تا چه اندازه گسترده است. سبریز، مشاور املاکی در راولپندی توضیح داد ما اغلب از سوی مالکان دستور داریم به زنان مجرد خانه نشان ندهیم. "آنها فکر میکنند زنان مجرد توان پرداخت اجاره را ندارند یا از راههای غیرشرعی پول درمیآورند،". مشاور دیگری به نام چودهری گفت که بعضی وقتها مالکان فقط بر اساس "حسشان" زنانی را رد میکنند: "ویبشان خوب نبود".
سمیرا، صاحبخانهای در اسلامآباد که یک هاستل را اداره میکند، تصویر مثبتی ترسیم میکند — اما همچنان در چارچوبهایی خودساخته. "دختران من سختکوش و منظم هستند. خانه را تمیز نگه میدارند، به موقع به خانه میآیند، و مردی را به داخل نمیآورند". این حرفها بازتاب همان تصور رایج است که مستأجر خوب کسی است که تابع قواعد سختگیرانهی نانوشته باشد.
استقلال واقعی به چه معناست؟
برخلاف تصورات رایج، اکثر زنانی که به تنهایی زندگی میکنند، دنبال "شورش" یا خوشگذرانی نیستند. آنها به دنبال رشد شخصی، آرامش و استقلال هستند.
زهرا، نویسندهای در کراچی که از سال ۲۰۲۱ تنها زندگی میکند، از مهارتهایی میگوید که در این مسیر آموخته — از مدیریت بودجه تا آشپزی. "نمیتوانم همیشه غذا سفارش دهم یا به مادرم وابسته باشم،" او گفت. این استقلال، علیرغم فضای شک و تردید، برایش قدرتبخش بود.
عطیه، که پس از تحصیل در خارج به پاکستان برگشته، معتقد است زندگی تنها برای سلامت روان او مفید بوده است. "در خارج آزادی را تجربه میکنیم، اما وقتی برمیگردیم، دوباره در قفس محبوس میشویم". او میگوید داشتن همخانههای همفکر میتواند زندگی مستقل را در این فضای دشوار ممکن کند.
آزادی، اما با مرزها
بیشتر زنان از آزادیشان سوءاستفاده نمیکنند. با توجه به نگرانیهای امنیتی، اغلب هنوز دیر وقت بیرون نمیروند، اما قدردان این هستند که میتوانند برنامهریزی شخصی داشته باشند، مهمان دعوت کنند، و بدون نیاز به اجازه، زندگی کنند.
لائبه این تعادل را چنین بیان میکند: "وقتی به این سبک زندگی عادت میکنی، بازگشت به محیطی که رفتوآمدت را کنترل کنند، دشوار میشود".
رومانا، زنی در دهه شصت زندگیاش در اسلامآباد، در خانهای موروثی زندگی میکند و از لحاظ مالی مستقل است. او میگوید تفاوتی میان زندگی او و زنان متأهل نمیبیند.
سارا، زن دیگری که به تنهایی زندگی میکند، معتقد است این تجربه برای همه مفید است: "یاد میگیری که بودجهبندی کنی، کارهای خانه را انجام دهی، و مستقل باشی — فرقی ندارد زن باشی یا مرد".
نتیجهگیری: تغییر باید از خانه و بیرون از آن آغاز شود
زنانی که در پاکستان تنها زندگی میکنند با چالشهایی بینظیر روبهرو هستند — چالشهایی ریشهدار در انتظارات اجتماعی و نظارت جنسیتی. اما در کنار این دشواریها، نشانههایی از استقامت و جسارت وجود دارد. آزادیای که آنان دنبال میکنند نه برای طغیان، بلکه برای کرامت، امنیت و حق حریم خصوصی است.
زمان آن فرا رسیده که جامعه با زنان مجرد همانند مجرمان رفتار نکند. مالکان باید به حریم مستأجران احترام بگذارند. همسایگان باید در کار دیگران دخالت نکنند. و از همه مهمتر، زنان باید اجازه داشته باشند آزادانه زندگی کنند — بدون آنکه تحت نظر باشند.
تنها در این صورت است که میتوان گفت پاکستان به سوی جامعهای برابرتر و امنتر حرکت کرده است.
https://images.dawn.com/news/1192199/living-alone-isnt-easy-especially-if-youre-a-woman-in-pakistan
نظر شما